منِ نابغه!

- دارم برنجو آبکش میکنم.تازه یادم میفته که نذاشتم خیس بخوره!اینجاس که میفهمم همینجوری بدون اینکه حتی بذارم آب جوش بیاد ریختم تو قابلمه و الانم دارم آبکش میکنم! 

- دوستم زنگ زده میگه راه افتادی میگم الان راه میفتم فقط گوشیمو پیدا نمیکنم!میگه پس با چی با من حرف میزنی! 

- میخوام بخوابم تو آینه نگاه میکنم میبینم بعد از پوشیدن لباس خواب دوباره شلوارمو تن کردم.(واقعا خیلی خنده دار شده بودم) 

- همسر میگه مسواک من کو!(مسواکامون تو دسشوویی نیست)با دهن کفی از خمیر دندون میگم سر جاش!با یه مسواک سرخابی میاد جلوم!اونجا میفهمم مسواک اون تو دستمه(حالتون بد نشه!زن و شوهر که این حرفارو ندارن باهم) 

- خواهرم میگه به گوشیم زنگ بزن ببینم چرا صداش درست نمیشه!اشتباهی زنگ میزنم به همسر تازه باهاش صحبتم میکنم.قیافه خواهرمو که میبینم تازه یادم میاد داستان چی بود!  

- سه روزه درگیرم که بیام اینجا!هی میگه نام کاربری نامعتبر.تازه امروز فهمیدم منظورش از نام کاربری رمز عبور نیست!سه روز دارم نام کاربریم تو سرویس دهنده قبلی رو میزنم تازه امروز فهمیدم... 

- به نابغه بودنم حسادت نکنیدا!دعا کنید به جاش واسم

نظرات 4 + ارسال نظر
فرزانه یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 ساعت 01:23 ب.ظ http://www.farzaaane.blogfa.com

اینا همش از حواس پرتیه چی ذهنتو مشغول کرده؟
البته منم اینجوریم همش باید آقایی حواس باشه
یه دفه داشتیم میرفتیم عروسی تازه تو راه یادم اومده لباسمو بر نداشتم

والا نمیدونم!
میبینم ذهن خودتم کم درگیر نیستا

جور دیگر باید دید یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 ساعت 02:22 ب.ظ http://positive-energy.blogfa.com

ماری بلا عاشق شدی؟؟؟؟
یا چیزی میزنی؟؟؟؟
میگم نکنه داروی خاصی مصرف میکنی این شلکی شدی؟؟؟
شایدم فکرت مشغوله!
ولی در هر حال من مبنا رو میزارم بر این که عاشق شدی!

دارو که دیگه مصرف نمیکنم جز تقویتی!احتمالا زیادی تقویت شدم خبری از عشق و عاشقی نیست

بانو سرن (خاکستر و بانو) دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 02:52 ب.ظ http://banooseren.blogfa.com/

خیلی حواست جمع عه ها.
اما مسواک رو خوب می فهمم چون یه روز آقای همسر هم مسواک منو به جای مسواک خودش زده بود و وقتی دید من عصبانی ام گفت: عصبانیت نداره تو هم بیا مسواک من رو بزن

خب راس گفته دیگه.این به اون در

مهرآذین دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 09:08 ب.ظ http://mehrazin64.blogfa.com

ای خواهر! اینطوری باشه که من هم از نوابغ به حساب میام! داشتم میرفتم بانک ، تو پارکینگ دیدم دمپایی پامه!!! شانس آوردم زود دیدم

الان خیلی امیدوار شدم به خودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد